|
سیاست یا فوتبال؛ کدامیک فردوسیپور را به برنامه90 میرساند؟
در بزرگراه اشتباهی تختگاز نرو
محمد رشوند: داستان فردوسیپور و صداوسیما داستان یک کارمند و سازمان تحت امرش است. از این زاویه، چگونه میتوان مسأله فردوسیپور را بررسی یا حل کرد؟ به عبارتی حل اختلاف چگونه انجام میشود؟ آیا سازمان صداوسیما باید از پروتکلهای ساختاری خود عدول کند یا عادل فردوسیپور نسبت به آنچه انجام داده و در پیش گرفته، تجدیدنظر کند؟ بیایید از این زاویه، یعنی در قالب عنوان «بازگشت فردوسیپور به صداوسیما» به این موضوع بپردازیم. نگاهی گذرا به تیتر یک بعضی رسانههای سیاسی و حتی ورزشی، فردای فینال لیگ قهرمانان آسیا، نشان میدهد چگونه عادل فردوسیپور خواسته یا ناخواسته در حال دنده دادن به دوقطبی کاذب خودش و سازمان تحت امرش است. فردی که خود را فرزند رسانه ملی میخواند و به آن اعتراف میکند، اینک وارد بزرگراهی شده که پایانش با این روند، بدون هیچ تردیدی بازگشت به جامجم نیست. شاید تا یک ماه قبل گمانهزنیهای فراوانی درباره دلیل اصلی تعطیلی برنامه نود مطرح میشد اما سرانجام مدیر شبکه ۳ به صورت کاملا واضح دلیل اصلی را گفت؛ خارج شدن از مدار اصلی شبکه ۳ و سیاستهای کلانش.
او در حالی که کماکان به عنوان کارمند رسمی سازمان صداوسیما کار میکند و برنامهاش هر شب جمعه از شبکه ورزش روی آنتن میرود، ناگهان وارد اختلاف وسیع کنفدراسیون فوتبال آسیا و رسانه ملی میشود و به عنوان کارت برنده AFC برابر رسانه ملی قرار میگیرد.
اختلاف کنفدراسیون فوتبال آسیا با صداوسیما چند وقتی میشود که وارد ابعاد جدیدی شده و نکته عجیب این است که چرا باید کارمند رسمی این سازمان در این نزاع حالا سیاسی شده، به جبهه دشمن برود؟ آن هم کارمندی که میخواهد به برنامه 90 بازگردد!
عادل فردوسیپور بنا به همان دلیلی که از سوی علی فروغی عنوان شد، برنامه 90 را از دست داد اما او در این چند سال این فرصت را داشت تا کماکان به عنوان گزارشگر فعالیت کند. همان تریبونی که ایافسی مکارانه و با اهدافی مشخص در صفحه اینستاگرامش به او داد و او با بغض گفت دلش برای مردم تنگ شده است. اگر واقعا بحث دلتنگی واقعیت داشته باشد، چرا در این 2 سال بارها پیشنهاد گزارشگری را رد کرد؟
او 48 ساعت قبل از بازی فینال جام باشگاههای آسیا در همان شبکه ورزش صدایش را به مردم ایران رساند با پخش آیتم درباره درگذشت مارادونا اما متاسفانه هنگام گزارش بازی پرسپولیس - اولسان، به گونهای فضا را شرح داد که گویی در چند سال اخیر هرگز به او اجازه گزارش کردن مسابقات را نداده بودند. هدف او احساسی کردن جو بود و جریان منتقد صداوسیما هم از این پاس گل نهایت بهره را برد تا در چند روز گذشته یک جریان خاص سیاسی نزدیک به فردوسیپور به همین بهانه، بیشترین انتقاد را از صداوسیما و علی فروغی کند.
حالا سوال این است: با این دستفرمان و مسیری که او انتخاب کرده، منتظر چه چیزی است؟ اگر هدفش بازگشت به جایگاه از دست رفته است، بدونشک این راهش نیست.
هر سازمانی سیاستهای خاص خود را دارد، آیا فردوسیپور که با دعوت رسمی کنفدراسیون فوتبال آسیا مامور گزارش کردن بازی فینال شده بود، از آن تریبون میتوانست درباره محرومیت ناحق آلکثیر از کنفدراسیون فوتبال آسیا انتقاد کند؟ او که تریبون پیدا کرده بود صدایش را 90 دقیقه به گوش مردم ایران برساند، حق داشت وارد جریان سعودی و فوتبال ایران شود و انتقاد کند چرا AFC در این سالها با ساز عربستان رقصیده و حاضر نیست بازی نمایندگان ۲ کشور در خاک یکدیگر برگزار شود؟ او نه از حقی که از آلکثیر و پرسپولیس خورده شد حرف زد و نه حتی کوچکترین نقدی را متوجه AFC کرد، چرا که میدانست باید در مدار آنها که به وی تریبون دادند حرف بزند. نگران ادامه رابطه در آینده بود و سعی کرد موجب دلخوری AFC نشود. سوال اصلی این است: چرا همین پروتکل را درباره شبکه ۳ رعایت نکرد؟ با وجود آن همه تذکر در چند ماه آخر. چرا در خلال برنامه 90 اقدام به جانبداریهای سیاسی از یک طیف و تخریب طیف سیاسی دیگر کرده است؟
این خواسته که او برنامه فوتبالی 90 را به یک برنامه سیاسی- فوتبالی تبدیل نکند، انتظار زیادی است؟
جریانهای سیاسی نه شیفته فردوسیپور هستند و نه به چشم سرمایه صداوسیما به او نگاه میکنند؛ آنها برای اهداف مشخص خود فعلا در حال استفاده ابزاری از چهره او هستند و بدشان نمیآید این دوگانه کماکان داغ و بهروز باقی بماند.
تکلیف فردوسیپور چه میشود؟ از یک سو انتظار دارد همچنان تهیهکننده فوتبال 120 باقی بماند، از سوی دیگر میگوید به خاطر اینکه دکان 90 را تخته کردید دیگر برای شما گزارش نمیکنم و از طرفی در بزنگاه حساس، بهعنوان کارت برنده کنفدراسیون فوتبال آسیا به صورت تمامقد مقابل همان سازمانی قرار میگیرد که خودش را بارها فرزند آن خطاب کرده است.
اینکه چه کسانی به او مشاوره میدهند و افراد نزدیک به او به چه میاندیشند مشخص نیست اما اگر واقعا دلش برای مردم تنگ شده و میخواهد همانند فینال لیگ قهرمانان آسیا برای آنها گزارش کند، مسلما این مسیرش نیست و نمیتوان به آینده خوشبین بود.
آن رسانههایی که برای زدن سیما، مرتب چهره و عکس فردوسیپور را نماد خود میکنند، کوچکترین دغدغهای درباره بازگشت او ندارند، بلکه همانند ایافسی به دنبال زدن سیما با او هستند و اتفاقا خواسته قلبی آنها تندتر شدن آتش این اختلافات است و آرزو میکنند همان فوتبال 120 هم از فردوسیپور گرفته شود تا دست بالاتری برای زدن رسانه ملی داشته باشند.
اگر واقعا نزدیکی به مردم و گزارش کردن بازیها برای توده، هدف اصلی و نهایی او باشد باید به این مسیر به دیده شک و تردید نگریست. ایافسی باز هم در دیگر بزنگاههای حساس سراغ او خواهد آمد، جریان سیاسی خاص برای زدن رسانه ملی قطعا باز هم فردوسیپور و بغضش را پر آبوتاب بازنشر میدهد و دهها اتفاق دیگر که حدسش چندان سخت نیست.
آنها محتاج گرمای این آتش هستند برای گرم نگه داشتن سوژههای خود؛ ولی سوال این است: فردوسیپور چه برنامهای برای بازگشت خودش به جایگاه اولیه دارد؟ اگر چند درصد از آیندهنگری و نگران مصالح خود بودن رسانههای لندننشین را فردوسیپور داشت شاید این گره کور چند سال قبل براحتی باز میشد. همانطور که براحتی پروتکلهای AFC را در پخش اینستاگرامی رعایت میکند و حواسش به آن است، درباره رسانه داخلی هم میتوان همانقدر حرفهای و آیندهنگر بود. فردوسیپور در دوگانههای سیاسی ذبح میشود؛ باید از سیاست به فوتبال بازگردد.
ارسال به دوستان
ملکزادهها عارضهاند علت را دریاب!
رضا عبیری / مجتبی جوادی*: داستان معروفی برای فهم تفاوت علت با عارضه میگویند. «شخصی برای درمان جوشهای صورتش نزد ۲ پزشک رفته بود، پزشک اول با دادن پماد ضد جوش قائل بود که در سریعترین زمان ممکن جوشهای صورت را برطرف خواهد کرد ولی پزشک دوم پس از چند بار معاینه تازه فهمیده بود جوشهای صورت آن شخص ناشی از یک بیماری در کبد اوست و درمانی بلندمدتتر و ریشهایتر برای جوشهای صورت او تجویز کرد». تجویز پزشک اول مبتنی بر عارضه جوش صورت بود ولی تجویز پزشک دوم مبتنی بر علت جوش صورت.
تاکنون واکنشهای مختلفی نسبت به استعفای دکتر ملکزاده صورت گرفته است؛ همگی نوعا به عارضه میپردازند و کمتر علت ماجرا را بررسی میکنند. برخی گمان میکنند با رفتن دکتر ملکزاده، مشکلات نظام سلامت حل خواهد شد، پژوهشها کاربردی خواهد شد، طب سنتی رواج پیدا خواهد کرد، پژوهشها به مسائل بومی خواهند پرداخت و گمانهایی از این قبیل بسیار هستند. از این افراد باید سوال کرد مگر جریان علمی در 7 سال اخیر به این وضعیت رسیده است که با تغییر یک آدم تغییر یابد؟ محدود کردن جریان اجتماع علمی به آدمها در سمتهای اداری و سازمانی را میتوان درمان عارضه دانست؛ درمانی که ممکن است در کوتاهمدت پاسخ دهد ولی جریان کلان را نمیتواند تغییر دهد. علت این جریان جای دیگری است و آن را باید شناخت و آنگاه برای درمانش طرح داشت. هدف از این یادداشت، طرح مساله استعفای ملکزاده در یک زمین دیگر است که به آن «حکمرانی علم» میگویند، لذا این یادداشت کاری به مباحث سیاسی و تبرئه یا محکوم کردن شخصی ندارد.
بندهای نامه استعفای دکتر ملکزاده شامل برخی کلمات از قبیل اظهارات غیرعلمی وزیر، اهمیت مبانی علمی و پژوهشی، اهمیت مطالعات بالینی کافی، عدم درک درست وزیر از تحقیق و پژوهش، سطح بالای استنادات پژوهشی و شبهعلم و... بود. این نامه و سایر یادداشتهای1 دکتر ملکزاده بهصراحت گویای این موضوع است که حرفه و پیشه پژوهشگری آداب خاصی دارد. پژوهشگر و اجتماع علمیای که 40 سال از حیات خود را بر سبکی خاص بنا کرده است، نمیتوان با بخشنامه آن را تغییر داد (اشاره به ابلاغیه وزیر محترم بهداشت حدود 8 ماه پیش از استعفا). پژوهشگران حوزه پزشکی عمری خودشان را با گرنتهای سازمان جهانی بهداشت و موسسه ملی سلامت ایالاتمتحده معرفی کردهاند عمری در تلاش بودهاند همکاری بینالمللی داشته باشند، عمری سپری کردهاند تا شتاب علمی کشور را در مقایسه با کشورهای دیگر بالا نگه دارند و مقالات ISI بنویسند. حال انتظار نمیرود این انسان 40ساله (کنایه از شخصیت جاافتاده) در بحران کرونا، مسیر خود را براحتی تغییر دهد. شاید جملات فیلسوف شهیر، دکتر داوریاردکانی نیز بیانگر این اصل باشد که در کتاب «علم، پژوهش و سیاستهای پژوهشی» مینویسد: «اگر دانشمند و پژوهشگر بگوید کار من پژوهش است و مسائل سیاست علم و شرایط پیشرفت آن به من ربطی ندارد، سخنی درست گفته است، دانشمندان باید مطالعه و پژوهش کنند و کتاب و مقاله بنویسند اما مدیران پژوهش اگر از امکانها و شرایط پژوهش و وضع علم در جهان و در کشور خود بیخبر باشند، چگونه میتوانند نظام علم و پژوهش را اداره کنند؟».
علم و پژوهش به طور اعم و پژوهشهای پزشکی به طور اخص، شرایط خاصی را میطلبند. آنگونه که پیداست برخی پژوهشها نیازمند اطلاعات و دادههایی هستند که باید از پیش موجود باشد. گاهی گردآوری این دادهها سالها زمان میبرد و بر پایه همین دادههاست که پژوهشهای بعدی شکل میگیرد. به نظر میرسد همکاریهای علمی داخلی و بینالمللی بخش جداییناپذیر انجام برخی پژوهشها هستند. ظاهرا فرآیند انجام پژوهش ریسک بالایی دارد و نتایج آن از پیش مشخص نیست. گویا برای اینکه یافته و کشفی مورد پذیرش سایر دانشمندان قرار گیرد باید مسیر خاصی را طی کرده و از منطق مشخصی پیروی کند، البته اگر مایلیم نتایج پژوهشمان را معتبر بدانند، از آن در تصمیمات استفاده کنند و نام شبهعلم بر آن ننهند. ظاهرا انجام برخی پژوهشها برای پژوهشگر اعتبار بیشتری دست و پا میکند و اگر به برخی پژوهشها نپردازد گویی از جامعه پژوهشگران طرد خواهد شد یا حداقل در مسیر اصلی باقی نخواهد ماند. آن طور که پیداست عالمان شاخصهای خاصی برای سنجش میزان کیفیت و اعتبار هر فرد و آثار او دارند.
شرایط و شاخصهای مذکور فعالیتها و موضوعات خاصی را هم تهییج میکند. همه این موارد به این معناست که پژوهشگر باید در مسیر خاصی حرکت کند که توسط سایر پژوهشگران(بخوانید اجتماع علمی!) برای او ترسیم شده است. خارج شدن از این مسیر اگرچه ممکن است ولی عواقب بسیاری در بر دارد و بسیار پرهزینه است. تمام این موارد به این معناست که پژوهشگر خواسته یا ناخواسته در حال تبعیت است. گویا دائما ریسمانی بر گردن پژوهشگر است ولی یک ریسمان نامرئی. باید همه این ویژگیها را در نظر داشت تا راهبری مؤثری اعمال کرد. پژوهشگران برای تعیین موضوعاتشان از آقای نمکی اجازه نمیگیرند. به موضوعی میپردازند که فکر میکنند مهم است و به آن علاقه دارند و سایر پژوهشگران (شما بخوانید اجتماع علمی!) آن را ارزشمند قلمداد میکنند. آنها دغدغهها و مسائل پژوهشی خاص خودشان را دارند و اینکه آنها را از کجا گرفتهاند نیاز به بررسی دارد.
ما معتقدیم تغییر در موضوع، روش، مدت زمان و سایر ویژگیهای پژوهش ممکن است امّا نه با بخشنامه و دستورالعمل. این کار ابزارهای خاص خودش را دارد. با جار و جنجال نمیتوان مسیر پژوهشها را عوض کرد. بهتر است برای انجام این کار دانش مورد نیاز را به دست آوریم و عالمانهتر با این موضوع برخورد کنیم. حذف و برکناری حکمرانان پژوهش (بخوانید دکتر ملکزاده) و پژوهشگران (ملکزادهها)، تنها علاج عارضه این مشکل است. علت مشکل جای دیگری است و در این ماجرا و ماجراهای مشابه کمتر کسی به این علت یا علتها رجوع میکند.
* پژوهشگران حلقه حکمرانی علوم اجتماعی مرکز رشد دانشگاه امام صادق علیهالسلام
-----------------------------------
پینوشت
1- برای مثال ببینید:
hamshahrionline.ir/x6PXh
ارسال به دوستان
جامعه آمریکا بازنده همکاری 100 ساله دستگاه نظامی این کشور با هالیوود است
سینما کسبوکار پنتاگون
شروین طاهری: ماشینهای تبلیغاتی اغلب با چشم غیرمسلح قابل رؤیت نیستند اما اختفای یک دستگاه سرگرمیساز از نوع نظامیاش درست جلوی چشم من و شما انجام میگیرد. در نتیجه مدتهاست که با منظره همکاری هالیوود و پنتاگون آشنا هستیم. یک رابطه برنده- برنده بین هالیوود و پنتاگون، از جنس «بهرهبرداری متقابل» با هدف توجیه جنگافروزی برای تودههای مردم. این وسط بازنده کیست؟ خود مخاطب، یعنی همان تودههای مردم یا جامعه آمریکا.
این خیمهشببازی خونین تاریخ مدونی به قدمت 100 سال دارد. سینمای هالیگونی (هالیوود+پنتاگون) امروز در واقع از ربع قرن پیش از تاسیس پنتاگون در محل ساختمان پنجگوش عظیم فعلی وزارت دفاع آمریکا در ساحل جنوبی رود پوتوماک در قلب واشنگتندیسی به طور رسمی کلید خورد. سال 1917 در آخرین سال جنگ اول جهانی، زمانی که «وودرو ویلسون» رئیسجمهور وقت ایالات متحده با وسوسه راکفلرها به فکر اعلان جنگ به آلمان افتاد، افکار عمومی آمریکا بشدت در قبال جنگ اروپایی پسرعموهای آنگلوساکسونشان در آن سوی اقیانوس اطلس با ژرمنها خنثی بود. سرانجام بهانه ورود آمریکا به جنگ اول جهانی با انهدام کشتی مسافری انگلیسی «لوسیتانیا» جور شد اما هنوز ویلسون راه درازی تا مجاب کردن افکار عمومی داشت. بنابراین 11 روز پس از اعلان جنگ واشنگتن به برلین به نفع لندن، ویلسون کمیتهای تحت عنوان «اطلاعات عمومی» یا سیپیای را تشکیل داد. دولت ایالات متحده این کمیته را به تقلید از اتاق جنگ روانی بریتانیا راه انداخته بود که شاخصترین اثرش افسانه کارآگاه خیالی «شرلوک هلمز» بود. سیپیآی، یک آژانس دولتی مستقل بود که بر طبل حمایت از جنگ میکوبید. از همان ابتدا سینما زمین اصلی بازی تبلیغات جنگی آمریکاییها محسوب میشد. نامهای از ویلیام بردی- که بعدتر به ریاست موسسه ملی صنعت تصویر متحرک (موشن پیکچر) رسید- به ویلسون در دست است که در همان سال نوشته بود: «تصویر متحرک (که بعدها سینما نام گرفت) میتواند قشنگترین سیستم برای پراکندن پروپاگاندای ملی باشد با هزینهای ناچیز یا رایگان».
آنچه امروز ژانر سینمای سرگرمیساز نظامی خوانده میشود، از همین نقطه آغاز شد که تا امروز بنا به برآورد تارنمای اسپای کالچر (فرهنگ جاسوسی) به ساخت دستکم 410 فیلم با اسپانسرینگ مستقیم دستگاه نظامی آمریکا منتهی شده است.
البته در ابتدای راه در عصر سینمای صامت با قابهای فیلمبرداری محدود و ثابت، یک دهه طول کشید تا این ژانر قوام یابد. سال 1927 فیلم صامت «بالها» با موضوع ۲ خلبان جنگی عاشق و معشوق و به لطف صحنههایی واقعی از پرواز هواپیماهای جنگی ملخدار که صحنههای نبرد «سن میشل» در جنگ اول جهانی را بازتاب میداد، مخاطبانی انبوه پیدا کرد. این فیلم با کمک نیروی هوایی آمریکا در پایگاه «سن آنتونیو» ساخته شد؛ فیلمی که جایزه بهترین تصویربرداری را برد؛ بهترین تصویربرداری از پیوند زناشویی ابدی نظامیان آمریکایی با لعبت سینما.
در جنگ دوم جهانی باز هم رئیسجمهور وقت ایالات متحده، فرانکلین روزولت برای اعلان جنگ به آلمان نازی به نفع بریتانیا و متفقین به دنبال تهییج افکار عمومی آمریکا بود که اتفاقا تمایلاتی شبهفاشیستی پیدا کرده بودند. او در سال 1942 با تاسیس «دفتر اطلاعات جنگ» یا «اووی» (OWI) سعی کرد موفقیت سلفش وودرو ویلسون در جنگ اول جهانی را تکرار کند. مثل قبل، سینما رسانه ارشد این دفتر نسبت به روزنامهها و رادیو بود. دفتر موشن پیکچر یا «بیامپی»، یکی از چندین دفتر فیلمسازی فعال در اووی، فعالترین نقش را برای بسیج و هماهنگی همه استودیوهای فیلمسازی هالیوود در جهت سینمای تبلیغات جنگی بازی کرد. بدین ترتیب برای نخستینبار نظامیان آمریکایی از طریق بیامپی امکان یافتند به طور مستقیم هالیوود را کنترل کنند. نتیجه توفانی بود؛ از میان 1700 فیلم که از 1942 تا پایان جنگ (1945) توسط هالیوود ساخته شد، اووی در 500 تای آنها دست داشت: فیلمهایی کلاسیک مثل کازابلانکا، آقای مینیور و زنگها برای که به صدا در میآید، شاخصترین آثار این دوره بود. البته این دوره توفانی سینمای جنگی آمریکا یک محصول جنگی دیگر هم داشت؛ پنتاگون یا مقر معروف وزارت دفاع که در 1943 در ساحل شرقی تاسیس شد و مثل همتای مشهورترش هالیوود در ساحل غربی(کالیفرنیا) نمادی پنجگوش داشت. با این روند، ژانر سرگرمیسازی نظامی طی 55 سال بعد از آن به مرحلهای رسید که بسیاری از فیلمهای مورد حمایت پنتاگون، عاشقانهها یا کمدیهای بودند که حتی یک گلوله در آنها شلیک نمیشد. با این حال جنگ به مرگبارترین و غیرانسانیترین شکل ممکنش، کسبوکار مشترک اصلی اووی و هالیوود باقی ماند.
سال 1989 این همکاری تنگاتنگتر هم شد. در آخرین سال ریاستجمهوری رونالد ریگان، هنرپیشه سابق سینما، دستگاه دفاعی ایالات متحده (DOD) در راس پنتاگون این امکان را یافت که به واسطه دفتر ارتباطی هالیوود به ریاست «فیل استراب» مستقیما بر روند تولید و کارگردانی فیلمهای سینمایی نظارت و حتی دخالت کند. این دفتر روابط گستردهای با هالیوود از قرض دادن ادوات و تجهیزات نظامی به شرکتهای فیلمسازی گرفته تا بررسی فیلمنامهها برقرار کرد. حتی این شعار توسط پنتاگون تبلیغ شد که دستگاه نظامی آمریکایی به خود میبالد که در تمام فیلمهای ساخته شده در آمریکا سهیم است؛ یا با پول یا تجهیزات و خدمات نظامی.
اولین محصول بزرگ عصر جدید سینمای هالیگونی فیلم «تاپ گان» با بازی تام کروز و به تهیهکنندگی «جری برکهایمر» بود که به طور کامل توسط وزارت دفاع آمریکا حمایت مالی و تجهیزاتی شد. با این اثر سینمای جنگی آمریکا که پس از جنگ ویتنام رو به افول بود، به همراه آرم پنتاگون در افکار عمومی احیا شد. طی ۳ دهه اخیر، پنتاگون تبدیل به حامی مالی و معنوی اصلی هالیوود شد و طبق برخی برآوردها از زمان تاسیس دفتر ارتباطی هالیوود در وزارت دفاع، یک درصد میانگین کل بودجه نظامی مصوب آمریکا در کنگره تاکنون خرج پروژههای سینمایی شده است؛ رقمی در حدود 120 میلیارد دلار.
دخالت نظامیان در هالیوود بیحد و مرز است و بارها افشاگریهایی در این باره انجام شده است، از جمله مقاله سال 2011 «دیوید سیروتا» در واشنگتنپست که پنتاگون را متهم کرد تقریبا هیچ فیلمنامهای در هالیوود از دایره نظارتش بیرون نمیماند و این موضوع بحثهایی جدی را درباره آزادی بیان در سینمای آمریکا به وجود آورده است.
ارسال به دوستان
تعداد کل قربانیان 54003 نفر
187
* طی 24 ساعت 187 نفر از هموطنان بر اثر ابتلا به کرونا جان خود را از دست دادند
با اینکه آمار روزانه فوتیهای بیماری «کووید-19» مدتی است نزولی شده و پس از چندین ماه سیر صعودی اکنون به زیر 200 نفر در هر شبانهروز رسیده است اما کارشناسان بهداشت و جامعه پزشکی همچنان هشدار میدهند کرونا تضعیف نشده است و مردم همچنان باید پروتکلهای بهداشتی را سفت و سخت تا زمان قطع کامل زنجیره شیوع این بیماری رعایت کنند. به گزارش «وطن امروز»، سخنگوی وزارت بهداشت روز گذشته از شناسایی ۶هزار و ۲۰۸ بیمار جدید مبتلا به «کووید-19» در کشور خبر داد. سیماسادات لاری گفت: از ظهر روز دوشنبه تا ظهر امروز سهشنبه و بر اساس معیارهای قطعی تشخیصی ۶ هزار و ۲۰۸ بیمار جدید مبتلا به «کووید-19» در کشور شناسایی شدند که ۹۱۵ نفر از آنها بستری شدند. وی افزود: مجموع بیماران «کووید-19» در کشور به یک میلیون و ۱۷۰ هزار و ۷۴۳ نفر رسید. لاری گفت: متاسفانه در طول ۲۴ ساعت گذشته ۱۸۷ بیمار «کووید-19» جان خود را از دست دادند و مجموع جانباختگان این بیماری به ۵۴ هزار و ۳ نفر رسید. به گفته وی، خوشبختانه تاکنون ۹۰۳ هزار و ۹۹۸ نفر از بیماران، بهبود یافته یا از بیمارستانها ترخیص شدهاند. لاری ادامه داد: ۵۴۶۷ نفر از بیماران مبتلا به «کووید-19» در وضعیت شدید این بیماری تحت مراقبت قرار دارند. سخنگوی وزارت بهداشت افزود: تاکنون ۷ میلیون و ۱۴۹ هزار و ۳۵۷ آزمایش تشخیص «کووید-19» در کشور انجام شده است. لاری گفت: در حال حاضر و بر اساس آخرین تحلیلها ۲۰۵ شهرستان در وضعیت نارنجی و ۲۴۳ شهرستان در وضعیت زرد قرار دارند.
* وضعیت کرونا در تهران همچنان شکننده است
فرمانده ستاد کرونا در کلانشهر تهران با بیان اینکه شرایط تهران کماکان ناپایدار و شکننده تلقی میشود، گفت: امیدواریم با برنامههای مداخلهای، کاهش بیشتر موارد ابتلا و فوتیها را شاهد باشیم. دکتر علیرضا زالی دیروز در جمع خبرنگاران با بیان اینکه در روزهای اخیر با کاهش نسبی آمار روند بیماری اعم از بستری، سرپایی و مرگومیر در کشور از جمله استان تهران روبهرو بودیم، اظهار کرد: در حال بررسی و تحلیل آماری دقیق در این زمینه هستیم اما بارها اعلام کردهایم به دلیل ماهیت پیچیده این بیماری و قدرت بالای سرایتپذیری و همچنین خدشهدار شدن فاصلهگذاریهای فیزیکی، کماکان وضعیت کلانشهرهایی مانند تهران شکننده و ناپایدار تلقی میشود. زالی با بیان اینکه برخی محدودیتهای اعمالشده ۲ ماه گذشته در هفته جاری هم اعمال شد، گفت: این محدودیتها عمدتا شامل کاهش ظرفیت کارکنان و تعطیلی بخشی از گروههای ۳ و ۴ است. به نظر میرسد ادامه و استمرار محدودیتها در تناسب با وضعیت اپیدمیولوژی بیماری در استان تهران خواهد بود. زالی با بیان اینکه تهران همچنان نارنجی است، عنوان کرد: هنوز بالغ بر ۲ هزار و ۹۹۰ بیمار بستری در تهران داریم و در ۲۴ ساعت گذشته قریب به ۳۰۰ بیمار جدید در تهران بستری کردیم که ۱۰۱ نفر آنان در بخش مراقبتهای ویژه بستری شدند. بنابراین وجود ۳ هزار بیمار در شرایط فعلی در استان تهران کماکان نشان میدهد آمار قابل توجهی از افراد مبتلا به کرونا هستند. فرمانده ستاد کرونا در کلانشهر تهران در پایان گفت: بنابراین پیشنهاد ما برای هفته آینده این است که دقیقا شرایط همین هفته و محدودیتهای فعلی کماکان برای هفته آتی هم ادامه داشته باشد.
ارسال به دوستان
رئیس ستاد اجرایی فرمان حضرت امام خبر داد
آغازتست انسانیکرونا از هفتهآینده
آزمایش انسانی واکسن کرونای تولید محققان ایرانی هنوز شروع نشده است و اواسط هفته آینده این مرحله آغاز خواهد شد. به گزارش «وطن امروز»، دکتر محمد مخبر، رئیس ستاد اجرایی فرمان حضرت امام خمینی(ره) در حاشیه نمایشگاه دستاوردهای ستاد اجرایی فرمان امام خمینی(ره)، اخبار منتشرشده مبنی بر آغاز آزمایش انسانی واکسن کرونای ایرانی را که اخیرا برخی رسانه منتشر کردند، تکذیب و تصریح کرد: ما مصر هستیم از همان ابتدا مقررات مرتبط با شیوهنامههای بهداشتی جهانی و وزارت بهداشت و درمان را طی کنیم. رئیس ستاد اجرایی حضرت امام خمینی(ره) که زیرمجموعهاش مسؤولیت ساخت نخستین واکسن ایرانی را بر عهده دارد و مرحله آزمایش حیوانی آن را نیز با موفقیت پشت سر گذاشته است، افزود: هنوز آزمایش انسانی واکسن کرونا شروع نشده است و داوطلبان نیز انتخاب نشدهاند. البته بخش عظیمی از مردم بویژه جوانان اعلام داوطلبی کردهاند اما انتخاب داوطلبان فرآیندی دارد؛ ابتدا این واکسن روی تنها یک نفر تزریق و آزمایش خواهد شد و بعد از چند روز روی ۳ نفر و سپس کمکم روی ۵۶ داوطلب آزمایش میشود. از طرفی واکسن کرونای تولید محققان ایرانی به روش ویروس کشته، تهیه شده و عوارض آن اندک است.
مخبر در ادامه با بیان اینکه تمام امکانات این اقدام از قبیل متخصصان و مکان اجرای این آزمایش فراهم شده است، گفت: اواسط هفته آینده آزمایش انسانی واکسن کرونای ایرانی آغاز میشود و امیدواریم در ۴ الی ۵ ماه آینده این واکسن در اختیار مردم قرار بگیرد. رئیس ستاد اجرایی حضرت امام خمینی(ره) درباره چگونگی ثبتنام داوطلبان برای شرکت در آزمایش انسانی واکسن کرونا، افزود: داوطلبان میتوانند در سامانه ۴۰۳۰ ثبتنام کنند و پس از این مرحله با آنها تماس گرفته خواهد شد. من خودم از افرادی بودم که دوست داشتم واکسن روی من آزمایش شود اما چون مبتلا شده بودم، نمیتوانستم، زیرا حضور در آزمایش انسانی شرایط خاصی نیاز دارد که باید بررسی شود. رئیس ستاد اجرایی فرمان حضرت امام خمینی(ره) با بیان اینکه تصمیم داریم بخشی از واکسنهای تولیدشده را به شکل رایگان در اختیار افراد بگذاریم، افزود: اصل بحث جان آدمهاست. امیدوارم هم دولت، هم مجلس و هر کجای دیگر که میتوانند این واکسن را وارد کنند، این کار را انجام دهند.
وی درباره قیمت این واکسنها هم گفت: ما در تمام بخش دارویی خصوصا تولیدات بخش کرونا نه در قیمت و نه در توزیع دخالتی نمیکنیم و وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی مسؤولیت توزیع و... را بر عهده دارد. مخبر با تاکید بر اینکه در بخش دارویی دنبال سود نیستیم، گفت: رویکردمان در این باره اجتماعی است و اقتصادی نیست. رئیس ستاد اجرایی فرمان حضرت امام خمینی(ره) خاطرنشان کرد: الان ۱۰۰ میلیون ماسک در انبارهایمان هست اما چون احتمال میدهیم ممکن است روزی نیاز داشته باشیم بهرغم اینکه کشورهای مختلف خواستار آن بودهاند جلوی صادرات آن را گرفتهایم؛ ما نه در قیمت و نه در توزیع نقشی نداریم. مخبر همچنین گفت: تصمیم داریم حتما بخشی را به شکل رایگان در اختیار وزارت بهداشت قرار دهیم تا مردم نیازمندی که نمیتوانند تهیه کنند از آن محروم نباشند، همانطور که برای ماسک و داروی رمدسیویر نیز این کار را انجام دادیم.
ارسال به دوستان
تحلیلی برگزارش دیوان محاسبات درباره تفریغ بودجه سال 98
عبرتنامه تفریغ بودجه ۹۸
* این گزارش نشان میدهد برآورد اشتباه دولت از درآمدهای نفتی منجر به تورم و افزایش بدهی دولت بعد میشود
گروه اقتصادی: گزارش تفریغ بودجه سال 98 که هفته گذشته تقدیم مجلس شد، روز گذشته در دسترس عموم قرار گرفت. نهایی شدن گزارش تفریغ بودجه؛ بویژه انتشار عمومی آن، بدون شک تاثیر چشمگیری بر روند تدوین قانون بودجه سال 98 خواهد داشت. بررسی گزارش دیوان محاسبات از تفریغ بودجه سال 98 کشور، تصویر روشنی از میزان پایبندی دولت به اجرای قانون بودجه ارائه میدهد.
* فقط یکسوم احکام بودجه اجرا شد
در یکی از بخشهای گزارش دیوان محاسبات از تفریغ بودجه، وضعیت اجرای احکام قانون بودجه سال 98 بررسی شده است. طبق گزارش ارائه شده، حدود 6/41 درصد احکام قانون بودجه ۹۸ به صورت ناقص اجرا شده، 1/24 درصد نیز فاقد عملکرد بوده و نهایتا حدود 4/34 درصد به صورت کامل اجرایی شده است. در واقع دولت تنها حدود یکسوم از احکام قانون بودجه سال 98 را به طور کامل اجرا کرده است. پایبندی اندک دولت به احکام قانونی بودجه سال 98 در شرایطی که لایحه دولت در سالهای اخیر با تغییرات چندانی هم مواجه نشد، عمق بیاعتنایی دولت به تدوین بودجهای منطقی و واقعبینانه و همچنین پایبندی به احکام قانونی را نشان میدهد. بیتوجهی دولت به اجرای احکام قانونی بودجه سال 98 مسالهای است که نمایندگان مجلس یازدهم و بویژه اعضای کمیسیون تلفیق باید به آن توجه کنند؛ چرا که حتی در صورت تدوین بهترین بودجه ممکن، بیتوجهی دولت به اجرای احکام قانونی بودجه آثار مثبت قانون را کاملا بیاثر میکند. در این شرایط نمایندگان باید تدبیری برای پایبند کردن دولت به اجرای قانون بودجه اتخاذ کنند.
* جبران کمبود فروش نفت با بدهی
در بخش دیگری از گزارش تفریغ بودجه سال 98 میزان تحقق درآمدها نسبت به پیشبینی مندرج در قانون تشریح شده است. طبق نمودار یک که خلاصهای از عملکرد درآمدهای بودجه سال 98 را نشان میدهد، از کل منابع پیشبینی شده، حدود 97 درصد محقق شده است. بررسی جزئیات عملکرد درآمدهای بودجه سال 98 هم نشان میدهد عملکرد ۳ بخش «درآمدها»، «واگذاری داراییهای سرمایهای» و «واگذاری داراییهای مالی» به ترتیب معادل 91، 30 و 333 درصد بوده است.
میزان تحقق ارقام درآمدی بودجه سال 98 نشان میدهد دولت در آن سال با وجود آگاهی از بازگشت تحریمهای نفتی و قطعی بودن کاهش درآمدهای نفتی، اقدام به بیشبرآورد آگاهانه از درآمدهای نفتی کرده است. دولت با بیشبرآورد آگاهانه از درآمد نفت در بودجههای سالانه، زمینه را برای استفاده از بند «ج» تبصره یک بودجه فراهم میکند؛ چرا که طبق این بند، دولت مجاز است در صورت محقق نشدن رقم درآمد نفت در قانون بودجه، مابهالتفاوت رقم محققشده و رقم مندرج در قانون را از حساب ذخایر ارزی برداشت کند. در واقع دولت با بیشبرآورد تعمدی از درآمدهای نفتی، راه را برای جبران کسری بودجه از سادهترین روش برای خود فراهم میکند. این اقدام دولت البته باعث افزایش پایه پولی و در نهایت تورم میشود. با توجه به در دسترس نبودن بخش بسیار زیادی از ذخایر ارزی کشور، برداشت دولت از این حساب تنها منجر به پولی شدن کسری بودجه و در نهایت تورم گسترده میشود.
دولت البته این حربه بیشبرآورد درآمد نفتی با هدف برداشت از ذخایر ارزی کشور را در بودجه سالهای 99 و 1400 هم اجرا کرده است. طبق قانون بودجه 99 حدود 57 هزار میلیارد تومان درآمد از محل فروش نفت پیشبینی شده است اما گزارش عملکرد 8 ماه ابتدایی سال جاری از درآمدهای بودجه نشان میدهد کمتر از 7 هزار میلیارد تومان از این رقم محقق شده است. علاوه بر این، دولت در لایحه بودجه سال 1400 هم رقم 199 هزار میلیارد تومان درآمد از محل فروش نفت پیشبینی کرده است که با توجه به غیرمحتمل بودن تحقق کامل این میزان درآمد، خطر رشد شدید پایه پولی و شکسته شدن رکورد تورم در نیم قرن اخیر، اقتصاد کشور را بشدت تهدید میکند.
* عبرتهای تفریغ بودجه 98 برای مجلس
با توجه به گذشت ۳ هفته از زمان تقدیم لایحه بودجه سال 1400 و آغاز فرآیند بررسی این لایحه در مجلس، بررسی گزارش دیوان محاسبات از تفریغ بودجه سال 98 میتواند راهگشای خوبی برای نمایندگان برای تصمیمگیری درباره لایحه بودجه باشد. بیتوجهی دولت به موضوع اصلاح ساختار بودجه و حتی تشدید خطاهای برآوردی از ارقام درآمدها، لایحه بودجه سال 1400 را از اساس زیر سوال برده است.
از همین رو است که طی هفتههای اخیر، روند انتقادات از این بودجه تشدید شده است. انتقادات از بودجه سال 1400 به آنجا رسیده است که اکنون بسیاری از کارشناسان و نمایندگان مجلس از رد کلیات این لایحه میگویند. طبق اظهارات سخنگوی کمیسیون تلفیق بودجه سال 1400، این کمیسیون در جلسه شنبه هفته آتی کلیات لایحه بودجه سال 1400 را به رای اعضا خواهد گذاشت. رد کلیات این لایحه در روز شنبه میتواند بخش زیادی از آسیبهای ناشی از اجرای این بودجه بر اقتصاد کشور را بکاهد.
ارسال به دوستان
پس از ریلگذاری مجلس برای اصلاح مدیریت کشور و وضع قوانینی مانند قانون تأمین کالاهای اساسی و قانون اقدام راهبردی برای لغو تحریمها و نیز تأکید نمایندگان بر اصلاح لایحه بودجه 1400، حمله دولتیها به نهاد قانونگذار کشور شدت گرفته است
بازگشتمجلس به رأس امور
گروه سیاسی: روحانی مهمترین استراتژی دولت خود در ماههای پایانی استقرارش در پاستور را بر مبنای مخالفت با بهارستان تعیین کرده است؛ چه از رفتاری که با قوه قانونگذاری از خود نشان میدهد و چه حمله هدفمندی که از سمت رسانههای وابسته یا همسو با او علیه مجلس مشاهده میشود.
به گزارش «وطن امروز»، او که پیش از این به بهانه رعایت پروتکلهای بهداشتی در جلسات بررسی صلاحیت وزیر پیشنهادی صمت شرکت نکرده بود، قوانین مصوب مجلس را ابلاغ نکرده بود و بودجهای پر اما و اگر را به دست نمایندگان مجلس رسانده بود و در نشست خبری خود علنا با قانون مصوب هستهای مجلس برای رفع تحریمها مخالفت کرده و... حالا ادبیات خود را نیز تندتر کرده تا جایی که در موضعی عجیب مجلس را فاقد وظیفه نظارتی بر دولت توصیف کرده است. در این میان هر چند تجربه نزاع دولت هشتم و مجلس هفتم و دولت دهم و مجلس نهم، در سالهای پایانی دولتها نشان از تبدیل شدن این امر به یک قاعده سیاسی در مناسبات میان ۲ قوه مجریه و مقننه در ۲ دهه اخیر دارد اما در وضعیت متفاوت دولت روحانی و شرایطی که در سالهای زمامداری او به کشور تحمیل شده است، میتوان به دنبال گامهای دیگری نیز گشت.
* خشم هستهای روحانی
شکست استراتژی اصلی دولت که بر مبنای ایجاد تحول در سیاست خارجی کشورمان شکل گرفته بود باعث شد روحانی از سال97 در شرایط مبهمی به فعالیت خود ادامه دهد؛ او از سویی تمام تخممرغهای خود را در سبد مذاکرات هستهای و نتیجه نهایی آن یعنی برجام گذاشته بود و از سوی دیگر با شرایطی مواجه شده بود که باید به زمامداری خود در عصر پسابرجام ادامه میداد؛ عصری که نداشتن برنامه جایگزین روحانی را بیش از پیش نمایان کرد. لحن گفتار و مواضع آشکار روحانی در 3سال گذشته بخوبی موید این پیشفرض بود که دولت دوازدهم قادر به هیچگونه تصمیمگیری برای جایگزینی سیاستهای خود بر اساس این واقعیت که آمریکا از برجام خارج شده، نیست. در چنین شرایطی تمام زمان قریب به یک سال گذشته صرف امید بستن به انتخابات ریاستجمهوری آمریکا و امکان پیروزی نماینده حزب دموکرات در برابر ترامپ جمهوریخواه شد، تا جایی که برخی مسؤولان دولتی علنا پیام تغییرات داخلی از صندوقهای رای آمریکا را به جامعه مخابره میکردند اما این تمام ماجرا نبود و برخلاف خوشخیالیهای دولت نسبت به حسننیت بایدن برای بازگشت به تعهدات برجامی، آنچه واقعیت داشت آن بود که مذاکرهکنندگان عمده ابزارهای بازدارنده هستهای کشورمان را در قالب تعهدات برجامی اهدا کرده بودند و با خروج آمریکا از برجام و عدم پایبندی اروپا به تعهداتش (مسالهای که وزیر امور خارجه کشورمان نیز به آن اقرار میکند) ایران به تعهدات خود متعهد مانده بود. تصور موقعیتی که در آن طرف مقابل از انجام تعهدات خود سر باز میزند اما متقابل آن با انجام تعهدات ایران روبهرو میشود کافی است تا عدم تمایلش برای بازگشت به تعهدات را پیشبینی کرد. در چنین موقعیتی که میتوان آن را به یک بنبست توصیف کرد، برداشتن یک گام به جلو و به دست گرفتن ابتکار عمل برای وادار کردن طرف مقابل نسبت به بازگشت به تعهداتشان مهمترین انتظاری بود که از دستگاه دیپلماسی انتظار میرفت. با این حال آنچه در نهایت از مقامات دولتی و وزارت امور خارجه دیده شد، ادامه رفتار پیشین به انضمام امید بستن به اصلاح رفتار آمریکا پس از ترک کاخ سفید از سوی ترامپ بود. با این حال مجلس شورای اسلامی که بخشی از اهتمام خود را بر تغییر بستر سیاستگذاریهای دولت و وضعیت موجود گذاشته بود، با تصویب طرح «اقدام راهبردی برای مقابله با تحریمها» آغازگر مسیری برای وادار کردن طرف خارجی برای بازگشت به تعهداتش شد. این اقدام مجلس اما به مذاق روحانی خوش نیامد، تا جایی که در نشست خبری خود نیز صراحتا آن را «غیرمفید» خواند تا زنجیره حملات دولتیها به قانون مجلس را تکمیل کند.
روحانی که از سال92 تمام تلاش خود را برای جناحی کردن مسائل ملی و در راس آنها عرصه سیاست خارجی کرده بود، به یکباره حملات خود به مجلس را در پوشش متهم کردن آنها به اقدام جناحی پی گرفت. واقعیت آن بوده و هست که ثمربخشی طرح مجلسی که بدنه آن را منتقدان دولت تشکیل میدهند، در نهایت باعث پایان دولت روحانی با یک دستاورد و خاطره خوب میشد اما روحانی از ابزار فشاری که مجلس به دستان او داده ناراحت شده بود، تا جایی که در نخستین واکنش خود نسبت به این قانون با کنایه گفت: «عجله نکنیم، هول نشویم، اگر دولت موفقیتی به دست آورد، آن را به شما تقدیم میکنیم!»
ادبیات دولت در نزاع با مجلس تا جایی پیش رفت که رهبر انقلاب در جریان دیدار دستاندرکاران مراسم سالگرد شهادت حاجقاسم سلیمانی با انتقاد از برخی سخنان اختلافافکن، خطاب به مسؤولان گفتند: «اختلافات خود را با مذاکره با یکدیگر حل کنید. مگر نمیگویید باید با دنیا مذاکره کرد، آیا نمیشود با عنصر داخلی مذاکره و اختلافات را حل کرد؟»
* سنگاندازی مقابل اصلاحات اقتصادی
سنگاندازیهای دولت در برابر مجلس اما محدود به مسائل مربوط به سیاست خارجی نماند تا این استراتژی در مواجهه با طرحهای اقتصادی مجلس نیز پیگیری شود. در شرایطی که مجلس بنا بر هدفگذاری خود مبنی بر آغاز اصلاحات اقتصادی کار خود را آغاز کرده و عمده طرحهایش نیز در 8 ماه گذشته در حوزه اقتصاد تعریف میشد اما دولت، مقاومت حداکثری در برابر طرحهای اقتصادی مجلس را انتخاب کرده بود. اصلیترین طرح نمایندگان مردم «طرح یارانه تامین کالاهای اساسی» بود که نفس طراحی آن به دلیل نارساییهای معیشتی مردم در شرایط اقتصادی کنونی بود. از زمان شروع زمزمههای این طرح توسط نمایندگان مجلس شورای اسلامی، دولتیها شروع به انتقاد و فضاسازی نسبت به آن کردند. این مخالفت و کارشکنی در سطح رئیسجمهور، معاون اول رئیسجمهور، سخنگوی دولت و رئیس سازمان برنامه و بودجه رخ داد. کار به جایی رسید که حتی پس از تبدیل این طرح به قانون هم دولت از اجرای آن استنکاف کرد و در نهایت این مجلس بود که با پذیرش مذاکره با دولت در رابطه با اصلاح این قانون، به تعبیری کوتاه آمد تا مردم بیش از این از لجبازی و سیاسیکاری دولت لطمه نخورند.
طرح اقتصادی دیگری که میتوانست در صورت تصویب کمک بسزایی به کاهش قیمت خودروهای داخلی کند و بساط دلالی و رانت را در توزیع خودرو برچیند، «طرح تحول بازار و صنعت خودروهای سبک» بود. در این طرح نمایندگان پیشنهاد داده بودند خودروهای تولیدی در ایران صرفا در بازار سرمایه عرضه شوند اما دولتیها با این طرح هم مخالفت کردند. علی جدی، عضو کمیسیون صنایع و معادن مجلس در این باره اظهار داشت: نظر نمایندگان مجلس بر عرضه تمام محصولات خودروسازان در بورس است اما وزارت صمت روی این موضوع بحث دارد. وی افزود: هنوز شخص وزیر صمت به جلسات ما نیامدهاند و نمایندگانی از وزارت صمت در جلسه حضور مییابند که البته آقای صادقینیارکی، معاون امور صنایع وزیر با نظر نمایندگان مبنی بر عرضه همه محصولات خودرویی در بورس موافق است اما باید ببینیم آقای رزمحسینی چه نظری دارد. این بیاهمیتی به طرح مجلس در حالی است که مردم از بیکیفیتی و گران بودن خودروهای تولید داخل بشدت رنج میبرند.
«طرح احکام کلی بودجه 1400» سومین طرح کلان اقتصادی بود که دولتیها دست رد به سینه آن زدند. در این طرح مترقی، نمایندگان مجلس شورای اسلامی به دنبال آن بودند تعریف دقیق و درستی از شناسههای پرداخت در بودجه داشته باشند و نظامهای پرداخت در بودجه به نحوی مشخص شود که منابع به ذینفع نهایی برسد. معاون اقتصادی سازمان برنامه و بودجه به عنوان نماینده دولت در جریان بررسی کلیات این طرح در صحن علنی مجلس گفت: ما روز 12 آذر لایحه بودجه را تقدیم مجلس کردیم اما اگر مجلس این طرح را همین امروز (27 آذر) تصویب کند، ما نمیتوانیم تغییراتی در لایحه اعمال کنیم؛ از همین رو با طرح نمایندگان مخالف هستیم. این اظهارات واکنش رئیس مجلس شورای اسلامی را در پی داشت و محمدباقر قالیباف گفت: هم آقای پورمحمدی و هم آقای نوبخت میدانند حداقل از 3 ماه قبل، از شخص بنده تا بقیه کمیسیونهای مجلس شورای اسلامی گام به گام تا 48 ساعت قبل درباره این موضوعات هماهنگ پیش آمدیم و همیشه از آنها به صورت شفاهی و کتبی حمایت کردیم. رئیس مجلس شورای اسلامی تصریح کرد: اما الان ناگهان این اظهارنظر نماینده دولت خلاف همه توقعات ما است، بنابراین از نمایندگان مجلس میخواهم برای رأیگیری درباره کلیات این طرح آماده باشند.
* فرصت محدود و کارنامه مردود
قطعیترین نکتهای که دولت نمیتواند چشمانش را بر آن ببندد، این واقعیت است که ماههای پایانی عمرش در شرایطی با سرعت در حال سپری شدن است که تجربه روزمره مردم هیچ جایی برای قضاوت مثبت از عملکرد روحانی باقی نگذاشته است. مهمترین ارث دولت شکستهایی است که در سایه تصمیمات غلط و استراتژیهای اشتباه به دست آمدهاند. در این موقعیت، سنگاندازی در برابر طرحهایی که میتواند سرآغاز اصلاحات اقتصادی و سیاسی باشد، هر چند با نیت تضعیف مجلس نامطلوب دولت باشد، تنها به تشدید قضاوتهای منفی نسبت به عملکرد روحانی منتهی میشود.
پافشاری عجیب برای چرخیدن در بر پاشنه پیشین و ایستادگی در برابر طرحهایی که زمزمه تغییر وضع موجود را میتوان در آنها یافت، ایستادگی در برابر خواست و مطالبه مردمی است که بخوبی شاهد تحولات این روزهای کشور هستند. فرصت محدود روحانی برای همراه شدن با این تغییرات، اگر بیش از این در حاشیه ترسیم دشمن فرضی از نمایندگان مردم سپری شود، تنها نمره مردودی دولت را پایینتر میآورد.
ارسال به دوستان
آلمان به بهانه کرونایجدید، محور فشار برای اعمال محدودیت بر انگلیس شده است
تسویه حساب مرکل با جانسون
* کرونای انگلیسی؛ کادوی بابانوئل به مرکل
گروه بینالملل: افشای کشف گونه جدیدی از کرونا در انگلیس که بلافاصله در سراسر دنیا به عنوان «کرونای انگلیسی» معروف شد، همچنان مهمترین موضوع و عامل نگرانی کشورهای دنیا درباره این بیماری است. این نگرانی آنگاه جدیتر شد که اعلام شد واکسن کرونا که تازه ۲ هفته است وارد بازارهای دنیا شده، معلوم نیست بتواند اثرگذاری کافی برای جنگ با گونه انگلیسی کرونا را داشته باشد. «بوریس جانسون» نخستوزیر انگلیس غروب شنبه به وقت انگلیس از کشف گونه جدید ویروس کرونا و پخش سریعتر این ویروس خبر داد و اعلام کرد از یکشنبه لندن و مناطق جنوب شرق این کشور به علت تشدید شیوع ویروس کرونا در سطح ۴ هشدار و قرنطینه قرار میگیرد. جانسون در این باره گفت: گونه جدید ویروس کرونا ۷۰ درصد سریعتر از نوع قبلی پخش میشود.
* سازمان جهانی بهداشت: سرعت آلوده کردن کرونای انگلیسی بالاتر است
افزایش نگرانیها و بلاتکلیفی کشورهای جهان درباره این ویروس سبب شد مقامهای سازمان جهانی بهداشت دوشنبهشب یک کنفرانس خبری رسمی برای اعلام موضع سازمان درباره کرونای انگلیسی و توضیح درباره ویژگیهای نسخه جهشیافته کرونا برگزار کنند. در همین ارتباط «تدروس آدهانوم» مدیرکل سازمان جهانی بهداشت گفت: گونه جدید این ویروس مسریتر است اما شواهدی مبنی بر مرگبارتر بودن آن وجود ندارد. آدهانوم گفت جلوگیری از انتقال گونه جدید اهمیت حیاتی دارد، زیرا هر چه ویروس جدید بیشتر منتشر شود، فرصت بیشتری برای جهش دارد. «ماریا ون کرکوف» از مقامهای دیگر سازمان جهانی بهداشت هم گفت: از دیگر موضوعاتی که محققان در حال بررسی آن هستند این است که آیا این ویروس به ایجاد علائم شدیدتر بیماری «کووید-۱۹» یا مرگ بیشتر منجر میشود یا خیر.
بنا بر اعلام سازمان جهانی بهداشت، با آنکه ویروس کرونا از لحاظ مسری بودن به ویروسهای اوریون یا سرخک نمیرسد اما فرد مبتلا به گونه انگلیسی آن میتواند به طور متوسط 5/1 نفر را آلوده کند. این رقم برای گونه اولیه ویروس 1/1 بود و این به معنی آن است که سرعت انتشار کرونای انگلیسی بیشتر است.
* نظریات جدید درباره کرونای انگلیسی
بسیاری از کارشناسان جهانی از کارآیی واکسنهای موجود بر گونه جدید ویروس میگویند اما در این بین مخالفانی نیز وجود دارند که از اصلاح واکسنها صحبت میکنند. پایگاه خبری «newsweek» در این باره نوشت: تعداد اندکی از دانشمندان میگویند جهش ژنتیکی در پرزهای پروتئینی گونه جدید ممکن است توان رشد آن را افزایش دهد. این پرزهای پروتئینی بخشی از ویروس هستند که توان نفوذ به سلولهای بدن را به آن میدهند. طبق استدلال آنها واکسن کرونا دقیقا به شکلی طراحی شده که روی همین پروتئینها تأثیر بگذارد، بنابراین محققان میگویند ممکن است جهش این گونه تازه در کار واکسن اختلال ایجاد کند. برخی دیگر نیز بیان کردهاند همانطور که هر سال واکسنهای آنفلوآنزای فصلی به دلیل جهشهای بین مردم باید تغییراتی را پذیرا باشند، واکسن کرونا نیز ممکن است در آینده احتیاج به اصلاح داشته باشد تا بر اساس جهشهای ژنتیکی مصونیت ایجاد کند. «مارتین هیبرد» متخصص بیماریهای عفونی در حال ظهور، در دانشکده بهداشت و پزشکی لندن نیز گفت: امیدوارم سویه جدید پاسخ ایمنی را به اندازه کافی تغییر ندهد تا در محافظت از واکسن تداخل ایجاد کند؛ در حالی که عواقب این فشار جدید هنوز در حال بررسی است، تلاش برای کاهش شیوع آن در سراسر انگلیس و بقیه جهان باید در دستور کار قرار گیرد.
* احتمال بیاثر شدن انواع واکسنهای کرونای تولیدشده تا به امروز!
اگر چه رسانههای انگلیس تلاش میکنند واکسن فعلی کرونا را در پیشگیری از کرونای انگلیسی موثر اعلام کنند اما نگرانیهای جدی در سطح دنیا درباره احتمال بیتاثیر بودن واکسنها در قبال گونه انگلیسی کرونا به وجود آمده است.
هم اکنون ۲ شرکت فایزر و مدرنا، آزمایشات خود برای بررسی کارآیی واکسنهای کرونای تولید خود روی کرونای جهشیافته انگلیسی را آغاز کردهاند اما به طور جدی بیم آن میرود با جهشهای دیگر ویروس، دیگر هیچکدام از این واکسنها کارآیی لازم را نداشته باشند. گمانهزنیها حاکی از آن است که ممکن است ویروس در بدن شخصی با مقاومت پایین جهش یافته باشد و ناتوانی این بدن باعث شکلگیری نوع جدیدی از ویروس شده باشد. حال سوال اصلی این است: آیا واکسنهای تولید شده برای مقابله با کرونا که با صرف هزینههای گزاف تولید شدهاند، توان رویارویی با گونه جدید کرونا را خواهند داشت؟ با وجود اینکه هنوز این کارآیی مورد تأیید یا حتی بررسی قرار نگرفته است، بیم آن میرود با جهشهای دیگر ویروس، دیگر هیچکدام از این واکسنها کارآیی لازم را نداشته باشند.
دانشمندان با صرف زمان و هزینههای چند میلیون دلاری به ساخت واکسنهای اخیر رسیدهاند و اگر کارآیی لازم در این واکسنها وجود نداشته باشد ممکن است فرآیند ساخت واکسن باز هم به عقب بیفتد. با وجود اینکه هنوز تحقیقات دقیقی درباره کارآیی این واکسنها انجام نشده، شرکت مدرنا بدون تحقیق ادعا کرده واکسن تولید شدهاش کارآیی لازم را برای مقابله با این گونه جهش یافته خواهد داشت و با این پیشفرض دست به آزمایشات دیگر خواهد زد. فایزر هم همین نگاه را نسبت به واکسن تولید شدهاش دارد اما هنوز آن را تأیید نکرده و در حال دریافت نمونههای خونی افرادی است که پیش از این واکسینه شدهاند.
* نگرانی آلمان از وجود کرونای انگلیسی در این کشور
اعلام دیرهنگام وجود گونه خاصی از کرونا توسط انگلیسیها سبب شده بحثها درباره گسترش این گونه از کرونا در اروپا با جدیت دنبال شود. یکی از نگرانترین کشورها در این حوزه، آلمان است که دولتمردانش امیدوار بودند با کشف واکسن کرونا بتوانند به دوران رونق اقتصادی خود برگردند و حالا همه چیز را بر باد رفته میبینند. در همین ارتباط دیروز موسسه دولتی رابرت کُخ در آلمان از حضور احتمالی گونه جهشیافته ویروس کرونا در این کشور خبر داد. به نوشته خبرگزاری اسپوتنیک، مؤسسه رابرت کُخ که یک نهاد متولی کنترل و پیشگیری بیماری در آلمان است، در این باره گفت به احتمال زیاد گونه جدید ویروس کرونا در این کشور نیز وجود دارد.
اینگونه به نظر میرسد که برلین در حال ایفای نقشی محوری و کلیدی در محدودکردن مراودات اتحادیه اروپایی با لندن است و کرونای انگلیسی هم فرصتی بینظیر برای این موضوع فراهم کرده است. روابط انگلیس و آلمان اگرچه در طول تاریخ با فراز و نشیبهای فراوانی همراه بوده است اما لااقل در دوران مذاکرات خروج انگلیس از اتحادیه اروپایی این رابطه پرتنشترین دوران پس از جنگ دوم جهانی را تجربه کرده است. آلمانها این روزها میکوشند با کمک فرانسه که آنها هم دل خوشی از انگلیسیها ندارند، جانسون را نقرهداغ کنند و در این مسیر کرونای انگلیسی در نقش کادوی بابانوئل برای آنها عمل کرده است. در این میان آنچه آلمانها را بیشتر به این موضوع ترغیب کرده، وخامت اوضاع اقتصادی انگلیس است. در میان ترس از کمبود شدید مواد غذایی به دلیل بسته شدن بسیاری از مرزهای اروپا و دنیا به روی انگلیسیها، شاخصهای اقتصادی هم روی خوشی به آنها نشان نمیدهد.
پوند انگلیس در معاملات روز دوشنبه تحت سایه سنگین کشف گونه جدیدی از ویروس کرونا و همچنین نامشخص بودن آینده مذاکرات برگزیت، بشدت سقوط کرد. بر این اساس نرخ برابری پوند با دلار آمریکا 06/2 درصد سقوط کرد و به 3241/1 واحد رسید. نرخ برابری پوند با یورو هم 58/1 درصد سقوط کرد و به 9212/0 واحد رسید. سهام شرکت هواپیمایی ایرفرانس – کیالام هم 2/10 درصد سقوط کرد و معلوم نیست این وضعیت تا چه زمانی ادامه خواهد داشت. آلمانها که این روزها خود را در قامت لیدری اتحادیه اروپایی میدانند، برای دستیابی به این هدف گزینههای مختلفی را بررسی کردهاند که مهمترین آنها درخواست از همه کشورهای اروپایی برای بستن مرزهایشان به روی انگلیس است.
در همین ارتباط نشریه بیلد آلمان گزارش داده آنگلا مرکل، صدراعظم آلمان نیز برای بسته شدن مرزها بین اتحادیه اروپایی و انگلیس تلاش میکند. همچنین بر اساس اعلام نشریه آلمانی بیلد، بسته شدن مرزهای اروپا به روی افراد از مبدا انگلیس پیشنهاد خواهد شد. نشریه بیلد افزوده است: مرکل همچنین قصد دارد با امانوئل مکرون، رئیسجمهوری فرانسه درباره واکنش هماهنگ اروپا به تحولات مربوط به کرونا در انگلیس گفتوگو کند. فرانسه نیز تدابیر مشابهی درباره افراد و بار از مبدا انگلیس اتخاذ کرده است.این خبر در حالی منتشر شده که شاخه اروپایی سازمان جهانی بهداشت قصد دارد از کشورهای اروپایی دعوت کند درباره این گونه جدید کرونا، که برای نخستینبار در انگلیس کشف شد، به بحث و رایزنی بپردازند.
***
[معادلات انگلیس به هم خورد!]
با شناسایی گونه جدید ویروس کرونا، دوباره معادلات به هم ریخته است. اروپاییها امیدوار بودند با واکسیناسیون گسترده تا تابستان از شر کرونا خلاص شوند. حالا فقط در 2 روز گذشته بیش از ۳۰ کشور دوباره مرزهای خود را به روی مسافران انگلیسی بستهاند. علاوه بر کشورهای اروپایی، ایران، عمان، عربستان، تایلند و کلمبیا نیز به دلیل نگرانی از شیوع گونه جدید ویروس کرونا دست به اقدام مشابهی زدهاند. از سویی برخی کشورها قوانین سفت و سختتری برای مسافران از انگلیس در نظر گرفتهاند. به طور مثال مسافرانی که از انگلیس وارد یونان میشوند، فارغ از اینکه نتیجه آزمایش کرونا آنها منفی باشد باید ۷ روز خود را قرنطینه کنند. ویژگیهای آپدیت شده کرونای انگلیسی هم به شرح زیر است: از گونههای قبلی واگیردارتر است، ۲ برابر عفونیتر است، سرعت انتشارش ۷۰ درصد بیشتر است، به سرعت جایگزین گونه قبلی میشود، آزمایشش هفتهها یا شاید ماهها طول میکشد و آنتیبادی نجاتیافتگان تأثیر کمتری روی آن دارد.
ارسال به دوستان
نگاهی به کتاب «جاده یوتیوب» سفرنامه محمدعلی جعفری به سوریه
چشمهایم در سوریه بود
محسن شهمیرزادی: چند ماه پیش بود؛ شهدای خانطومان در کالبد تکهاستخوانهایی به قواره یک نوزاد به وطن رجعت کردند. بعد از شهادت حاجقاسم، گردی روی شانههای تبدار مدافع حرم نشسته بود که با بازگشت بلباسی و دوستانش نسیمی خورد و غبارها قدری کمعمقتر شد. آنموقع بود که خیلیها برای خود حدیث «ای دریغا» خواندند. از اهالی قلم و تصویر و وزن و قافیه خیلیها بودند که انگشت واحسرتا گزیدند که زمانه رفت و دروازه شهادت بسته شد و ما به حجت که نه(!) به بهانه کار فرهنگی فقط نگاه کردن را اولویت بخشیدیم. خبرِ آمدن آخرین پیکرهای بازمانده از مقتل خانطومان بود که گذر زمان را به رخ کشید و حسرت زیستن در آرمانشهر مدافعان حرم را تازه کرد. این واگویهها بنا بود در ابتدای راه مقدمهای باشد تا برسیم به اینجا که چرا «جاده یوتیوب» نه فقط برای الان، که برای ساکنان و دغدغهمندان چند دهه بعد ایران اثری درخور و قابل ستایش خواهد بود. برای آنهایی که به جبر زمان، جغرافیا و حتی مصلحت و سیاست نتوانستند در این آرمانشهر زندگی کنند. کتاب جاده یوتیوب سفرنامهای از محمدعلی جعفری به سوریه است. ***
زیستن در روایت
نزدیکترین فرم برای زیستن در روایت، «سفرنامه» است؛ جایی که متن قصهگو است، آرایههای ادبی فراوان دارد اما هیچکدام بافته ذهن نویسنده نیست. تجربههای زیسته او از محیط، انسانها و روابطشان است که باعث میشود خواننده به مرور، خود را به جای راوی قرار دهد. از اضطرابهای اولیه در مسیر تهران که آیا آخر میگذارند برویم سوریه یا نه، تا دلهره خمپارههای داعشی و اندوه زخمهایی که روی تن بیجان سوریه، احتمالا برای سالها جا خوش کردهاند. سفرنامه بهترین دریچهای است که دور از روایتهای کلان و کلیشهای، میتوان ذیل آن هم زیست، هم گریست، هم عبرت گرفت، هم دانش آموخت و هم صحیحتر قضاوت کرد. شاید همین الان هم اگر بخواهم در کوبا قدم بزنم «سباستین» منصور ضابطیان را دست بگیرم و اگر بخواهم همچنان در سوریه بمانم «جاده یوتیوب» را.
***
آسودن زیر باروت
جاده یوتیوب، یکی از منابع منصف و بیغرضی است که میتواند مردمشناسی سوریه در زمانه جنگ را روایت کند. بچهها مدرسه میروند، باهم در کوچه بازی میکنند، خمپارهها به زمین کوبیده میشوند، مغازهدارها صبح کرکرهشان را بالا میکشند و ظهر برای ناهار به خانه میروند، اسلحهها شلیک میکنند، کودکان سر توپ فوتبال گاهی با هم قهر یا دعوا میکنند، فرماندهان نقشه فتح میکشند، سربازها میجنگند و همه این احوالات در یک نقطه از مکان و زمان به هم گره میخورند؛ پارادوکسی مثل همزیستی مسالمتآمیز جنگ و صلح! در کنار این، جاده یوتیوب روایتهایی از تجربه حضور ایرانیها به عنوان نیروهای مستشار در سوریه را بیان میکند و به خیلی از سوالها پاسخ میدهد. حتی به این سوال که چرا در سوریه مسیحیها با ایرانیها مهربانتر از مسلمانان بودند.
***
جنگ در اتاق خواب
جنگ سوریه، مختصات جدیدی داشت که نیروهای نظامی ایران در این حوزه تجربه چندانی نداشتند. تجربه جنگ شهری صرفا در موقعیتهایی چون نبرد کردستان پیش آمده بود و این موقعیت بسیار متفاوت از آن چیزی بود که در سوریه تجربه میشد. زبان، فرهنگ و حتی موضع سیاسی متفاوت در میان مردم سوریه و حتی گروههای طرفین مبارزه در کنار جغرافیای ناشناخته سوریه سبک جدیدی از جنگ را ایجاد کرده بود که باعث شد در ابتدای جنگ سوریه، چالشهای فراوانی برای رزمندههای ایرانی و سایر تیپهای مقاومت ایجاد شود. در جاده یوتیوب برخی از ویژگیهای این جنگ بخوبی تبیین میشود. شاید گاهی سوال شود که اگر یک فرد با لباس شخصی خود در این منازعه شرکت کند، چه اتفاقاتی ممکن است برایش رخ دهد؟ یا آنکه چگونه میشود یک یا ۲ داعشی به اندازه یک گردان، در مقاومت در برابر پس گرفتن شهرها، نقش ایفا کنند؟
***
زندگی به سبک نوشتن
از جمله جذابیتهای اثر محمدعلی جعفری، زاویه نگاه راوی از دریچه نویسندهای دغدغهمند، پیگیر و کمی بازیگوش است! برای راوی نوشتن اصالت دارد و او سفر میکند تا بنویسد! این نوشتن یک پیرنگ اولیه و اصلی داشت به نام «ابوعمار». اما نهتنها ابوعلی هم به پیرنگ ابوعمار اضافه میشود، بلکه خردهپیرنگهای فراوانی پیش کشیده میشوند که سایر صفحههای کتاب را معنادار و دارای ارزش میکنند. هر چند به نظر میرسد نویسنده از حذف غیرضروریات جلوگیری کرده و بخشهایی از کتاب به مانند دستاندازی برای ادامه مطالعه عمل میکنند. بخشهای زیادی از کتاب اگر چه دارای ارزش مستند، تاریخی و مردمشناختی هستند اما نمیتوانند مخاطب را در قلاب تعلیق و جذابیت نگه دارند. اما برای مخاطبی که درگیر آرمانشهر مدافعان حرم است، جاده یوتیوب چندساعته طی میشود و خواننده اگر بخواهد مطلبی درباره آن بنویسد، تیترش را این میزند: آن شب چشمهایم در سوریه بود.
ارسال به دوستان
دیدید آبه
اولین جلسه بازجویی از آبه شینزو به اتهام فساد مالی برگزار شد
ثمانه اکوان: جشن شکوفههای گیلاس آبه شینزو، نخستوزیر پیشین ژاپن کار دستش داد و او که چند ماه پیش از سمت خود استعفا کرده بود تا از شر دادگاهها در این باره رهایی یابد، حالا در مقابل دادستانهای توکیو نشسته تا نخستین جلسه بازجویی او به اتهام فساد اقتصادی برگزار شود.
مراسم جشن شکوفههای گیلاس معمولا هر سال توسط نخستوزیر ژاپن برگزار میشود اما مراسم سال 2020 آبه، به قدری بر هزینههای این جشن افزود که مردم این کشور و رسانهها بشدت از آبه و عملکرد مالیاش انتقاد کردند. گفته شده در سال آخر دوران نخستوزیری او، از تمام همحزبیهای آبه تقدیر شده و هر کدام با هدایای گرانقیمتی جشن شکوفههای گیلاس را ترک کردهاند. در نهایت اما برای خاموش شدن سر و صداهای ناشی از این میهمانی تجملی، تمام اسناد مربوط به آن از بین رفت. با این حال از بین بردن اسناد منجر به تبرئه آبه از اقدامات و اتهامات فساد مالیاش نشده و او حالا قرار است برای اقداماتش پاسخگو باشد.
آبه مردادماه سال جاری مسائل مرتبط با سلامتیاش را بهانه کرد تا از سمت خود استعفا کند. بازرسان قضایی اما تهدید کردند در صورتی که او برای توضیح درباره منابع کمپینهای انتخاباتی و مراسم جشن شکوفههای گیلاس توضیحی ندهد، پروندهای قضایی علیه یکی از وزرای او به راه میاندازند تا در این باره توضیح دهد. گفته میشود علت اصلی پیگیریها درباره مراسم جشن شکوفههای گیلاس این است که این مراسم با هزینه یکی از شرکتهایی برگزار شده که از حامیان مالی آبه در زمان انتخابات بوده است. دولت آبه و وزرای او نتوانستند فهرست تمام هزینههای انجام شده برای این مراسم را به مسؤولان قضایی بدهند و در گزارش سالانه مالی حزب نیز به این هزینهها اشارهای نکردند؛ این مساله دقیقا خلاف قوانین و مقررات مالی مرتبط با چهرههای سیاسی و کمکهای سیاسی به شخصیتهای مختلف این کشور است. آنطور که آساهی شیمبون نوشته است، کسانی که به دعوت آبه از غرب ژاپن به توکیو سفر کرده بودند، در هتلهای گرانقیمتی اسکان داده شده بودند و با آنکه گفته شده بود آنها خودشان هزینه سفر را پرداخت کردهاند اما مشخص شده است هر کدام تنها 36 دلار (5 هزار ین)، برای اقامت در هتلهای گرانقیمت و صرف شام و شرکت در مراسم جشن شکوفههای گیلاس پرداختهاند. این در حالی است که رسیدهای هتل نشان میدهد هزینه کامل غذاهای این ۲ هتل لوکس در طول 5 سال گذشته برای چنین جمعیتی حدود 23 میلیون ین میشده است. گروه حامی مالی آبه که توسط یکی از وزرای او اداره میشده، متهم است در طول این 5 سال، حدود 16/9 میلیون ین از این هزینهها را پرداخت کرده است و این مساله از نظر قوانین مالی ژاپن کاملا غیرقانونی است. بازرسان قضایی در ژاپن روز گذشته اعلام کردند سوالاتی را درباره هزینههای این میهمانی بزرگ از آبه پرسیدهاند. اما نکته مهمتر که نگرانی زیادی را در میان همحزبیهای آبه ایجاد کرده، مساله میراث آبه در ژاپن است. او که به دلیل رابطه خوبش با ترامپ، به آوردن رونق اقتصادی به ژاپن شهره شده است، حالا در شرایطی مورد بازخواست قرار گرفته که احتمال میرود جانشین او، یوشیهیده سوگا نیز از عواقب و تبعات این پرونده فساد مالی دور نماند. سوگا که حالا نخستوزیر ژاپن است، در طول 8 سال دوران کاری سیاسی آبه، سخنگوی او بوده است و زمانی که آبه استعفای خود را تقدیم کرد، شخصا اشاره کرده بود بهتر است حزب از او برای نخستوزیری حمایت کند. در عین حال سوگا نیز زمانی که این اتهامات مطرح شده بود، با قدرت تمام از آبه حمایت کرد. اکنون آبه تحت فشار است تا در جلسه استماع کمیته بودجه پارلمان ژاپن حاضر شود و درباره اتهاماتش توضیح دهد. نمایندگان مخالف او معتقدند نخستوزیر پیشین ژاپن باید توضیح دهد این میزان حمایت مالی از کجا آمده و این در شرایطی است که حزب آبه تاکنون هرگونه کمک گرفتن از شرکتها و گروههای سیاسی و انتخاباتی را تکذیب کرده است. بر اساس گزارش خبرگزاری کیودو، 53 درصد رایدهندگان به حزب آبه، معتقدند او باید در پارلمان حاضر شده و به سوالات در این باره پاسخ گوید. این اتفاق اما در یکی از حساسترین زمانها برای سوگا، نخستوزیر فعلی ژاپن رخ داده است زیرا او ماه سپتامبر سال آینده میلادی رقابت برای ریاست حزب را در پیش دارد و انتخابات مجلس نیز در ماه میلادی بعد آن برگزار خواهد شد. محبوبیت سوگا به دلیل نوع برخوردش با بحران کرونا دستخوش تغییرات منفی زیادی در طی ماههای گذشته شده است. مخالفت او با برداشته شدن یارانههای سفر در ژاپن که تا همین ماه پیش نیز ادامه داشت، باعث گسترش کرونا در ژاپن شد و میزان محبوبیت دولت او از 56 درصد به 39 درصد سقوط کرد. انتقادات به سوگا اما از زمانی که خود او بارها در مراسمهای شام با مجامع سیاسی و اجتماعی دیده شده بالا رفته است، زیرا او بارها خواستار لغو هرگونه مراسم شام و خوراکی خوردن گروهی در ژاپن شده و هشدار داده بود مراسمهای خانوادگی و اداری باعث پر شدن بیمارستانهای ژاپن از بیماران کرونایی شده است.
* دیگر اتهامات آبه
همانطور که «وطن امروز» شهریورماه سال جاری نیز گزارش داد، مسأله پروندههایی که نام آبه را با خود یدک میکشند همینجا پایان نمییابد. ماه ژوئن سال جاری میلادی کاتسویوکی کاوایی، وزیر دادگستری ژاپن ـ که از نزدیکان آبه نیز هست ـ به همراه همسرش که عضو مجلس اعلای ژاپن است، متهم شدند در جریان انتخابات مجلس، اقدام به خرید رأی کردهاند و در عینحال حزب لیبرال- دموکرات (حزب آبه) نیز 150 میلیون ین (معادل 4/1 میلیون دلار) به این فرد پرداخت کرده است. البته آبه شینزو در این پرونده نیز اعلام کرد نقشی در این ماجرا نداشته است و آقا و خانم کاوایی نیز بعد از مدتی از اتهامات تبرئه شدند. در ۲ پرونده دیگر نیز آبه متهم شده بود امکانات و زمینهای دولتی را به صورت غیرقانونی در اختیار دوستان یا همفکران سیاسیاش قرار داده است و در یک مورد زمینی را به یکی از دوستانش برای احداث مدرسه داده که از قضا، همسر آبه نیز در آن پروژه سهم داشته است.
******
محاکمه آبه، تذکر به روحانی
علی هدایتی: بازجویی از آبه شینزو در ژاپن آغاز شده است. همین چند ماه قبل بود که خبر استعفای آبه به دلیل آنچه «کسالت» عنوان شد، دستاویزی شد برای یک جریان داخلی تا به زعم خود و بر اساس سرشت خودباختگی، به تمجید از مسؤولیتپذیری آبه و تقبیح مسؤولان جمهوری اسلامی بپردازند.
همان زمان «وطن امروز» در گزارشی با عنوان «رسوایی یا بیماری» ماجرای استعفای آبه را بررسی و به موضوع پروندههای فساد مالی او اشاره کرد؛ فسادی که اکنون تحت عنوان هزینههای هنگفت جشنها و میهمانیهای نخستوزیر مطرح است اما در اصل پای مناسبات مالی پنهان و هنگفت آبه با اسپانسرهای مالیاش در میان است. اکنون مشخص شده است نخستوزیر سابق ژاپن نه به خاطر کسالت و نه از سر مسؤولیتپذیری، بلکه به خاطر فساد مالی و فشار جریانهای رقیب، از قدرت کنارهگیری کرده است. به عبارتی از شینزو، آبی برای جریان خودباخته داخلی در ایران گرم نشد. اما موضوع این یادداشت نکته دیگری است؛ درباره اینکه سرگذشت آبه شینزو میتواند نشانگر میزان انحراف جریان غربگرا و همینطور درس عبرتی باشد برای شناخت بیشتر از تصورات و راهبردهای تخیلی در حوزه سیاست خارجی و امور بینالملل.
دولت حسن روحانی طی دوران ریاستجمهوری دونالد ترامپ، بارها خواستار مذاکره با او بوده است. کما اینکه حامیان دولت در مقطعی، فشار بیسابقهای به نظام وارد کردند تا مجوز مذاکرات روحانی و ظریف با ترامپ و پمپئو صادر شود. آنها حتی موضوع حمله نظامی ترامپ به ایران را مطرح کردند تا با ترساندن مردم، نظام را تحت فشار بیشتری قرار دهند. در همین راستا، از اردیبهشت سال گذشته موضوع میانجیگری آبه شینزو برای ایجاد یک دیالوگ و مذاکره میان دولت آمریکا و دولت ایران مطرح شد. ترامپ سفری به ژاپن داشت و بعد از آن آبه شینزو که مانند یک مهره در دستان ترامپ بود، عازم ایران شد تا پیام و نامه ترامپ به رهبر انقلاب را به ایشان تحویل دهد. ماجرای دیدار نخستوزیر سابق ژاپن با رهبر انقلاب را به یاد داریم؛ یک دیدار درسآموز و عبرتانگیز. رهبر انقلاب در آن دیدار صراحتا اعلام کردند ترامپ را حتی در اندازه و سطح رد و بدل کردن پیام هم نمیدانند. این موضع رهبر انقلاب آب سردی بود بر پیکر جریان غربزده داخلی. بعدها «جان بولتون» در کتاب خاطراتش مطالبی درباره این دیدار نوشت و مدعی شد حسن روحانی دنبال آبه شینزو رفت و مطالبی را درباره برخی اقدامات که نشان دهنده حسنظن ترامپ به ایران باشد، توصیه کرد. احتمالا منظور بولتون این بوده که روحانی از آبه خواسته ترامپ چند اقدام را داوطلبانه انجام دهد تا آنها در ایران شرایط را برای مذاکره با ترامپ فراهم کنند. با این حال ترامپ و ترامپدوستان در ایران با موضع محکم آیتالله خامنهای برخوردند اما دولت روحانی بهگونهای رفتار کرد و این انگاره را برجسته کرد که آنها همچنان چشم به واسطه ترامپ یعنی آبه شینزو دارند. اواخر آذرماه سال 1398 روحانی و ظریف و واعظی در توکیو مقابل آبه شینزو نشستند و رسانههای جریان غربزده داخلی نیز با اشتیاق از احتمال توافق دولت با واسطه ترامپ نوشتند. 30 آذر 1398 «وطن امروز» گزارشی نوشت و تشریح کرد تنزل دیپلماسی به دلالی و واسطهگری برای ایران، نتیجهای در بر نخواهد اشت. آن گزارش که با عنوان «خربزه آبه» منتشر شد، مورد توجه افکار عمومی قرار گرفت اما در کمال حیرت، در حالی که این تیتر تنها یادآوری یک ضربالمثل معروف در فرهنگ ایرانی بود، دولت روحانی به «وطن امروز» تذکر داد و رسانههای وابسته به دولت هم «وطن امروز» را به اخلال در مناسبات دیپلماتیک میان ایران و ژاپن متهم کردند. خبر محاکمه و بازجویی از آبه شینزو دقیقا در یک سالگی این گزارش «وطن امروز»، یعنی یک سالگی انتشار تیتر «خربزه آبه» منتشر شده است؛ زمانی که ترامپ هم روزهای آخرش در کاخ سفید را سپری میکند. این یکی از صدها موضوع عبرتآموز درباره اشتباهات راهبردی و برآوردهای ناقص از مسائل دنیا در دولت حسن روحانی است. یک سال قبل در این روزها دولت روحانی با آبه یعنی واسطه ترامپ وارد مذاکره شد. جریان غربزده دنبال تعامل و بستن با ترامپ بود. تصور کنید آن زمان اگر آن نگاه حکیمانه مانع تصورات و برآوردهای اشتباه این جماعت نمیشد، اکنون چه چشماندازی پیش روی ما بود. اگر به واسطه آبه، با ترامپ وارد مذاکره میشدند و امتیاز میدادند، اکنون با شکست ترامپ در آمریکا و بازجویی از آبه در ژاپن، چه هزینههای هنگفتی به کشور تحمیل میشد و بدتر از آن، چه ضربه بزرگی به حیثیت و آبرو و اعتبار نظام اسلامی و مردم ایران در دنیا وارد میشد!
نکته بسیار جالب این است که آبه شینزو، یعنی واسطه ترامپ اکنون در حالی بازجویی میشود که روحانی و ظریف در ایران با امید به بایدن، در حال حمله به منتقدان خود هستند و...
گویا آقایان یادشان رفته است قرار بود در سطح یک واسطه به نام آبه شینزو وارد مذاکره با ترامپ، یعنی رقیب جو بایدن شوند!
اکنون مشخص شده است در جریان سفر حسن روحانی به ژاپن و عنوانی که «وطن امروز» برای آن دیدار انتخاب کرده بود (خربزه آبه)، آنکه باید تذکر میگرفت و باید تذکر بگیرد حسن روحانی و محمدجواد ظریف هستند نه «وطن امروز»!
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|